به گزارش مشرق، «محمدحسین محترم» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
۱- عجب حکایتی است توطئه آمریکایی- صهیونیستی- سعودی استعفای نخستوزیر لبنان به دلیل ترس از ایران و حزبالله! که باید آن را از پیامدهای پساداعش و نابودی تروریستهای تکفیری در منطقه و آخرین تلاشها علیه محور مقاومت دانست. البته این بازی با استقبال حتی کشورهای عربی هم روبهرو نشد تا جایی که رئیسجمهور مصر با رد دعوت عربستان برای مقابله با حزبالله تاکید کرده مصر به انجام دادن هیچگونه اقدامی علیه حزبالله فکر نمیکند.
۲- سناریونویسان این استعفا همزمان با تحولات سریع منطقه به ویژه جنگ قدرت داخل خاندان آلسعود، علاوه بر تحتالشعاع قرار دادن پیروزیهای مقاومت و ایرانهراسی و به خیال خام خود فراهم کردن زمینه برای کشاندن دولت ایران به پای میز مذاکره دیگری در منطقه، علیرغم بینتیجه بودن مذاکره قبلی در برجام، اهداف متعدد دیگری را هم دنبال میکنند.
۳- دستور خروج اتباع عربستان، کویت و امارات از لبنان را باید مقدمه حوادث احتمالی دیگری در لبنان برای تشدید جنگ روانی علیه محور مقاومت تلقی کرد. هرچند عربستان با استعفای اجباری حریری تلاش داشت زمینه حمله رژیم صهیونیستی را به لبنان فراهم کند و از تلآویو نیز رسما چنین درخواستی کرده بود اما تصور هرگونه جنگی علیه لبنان از سوی رژیم صهیونیستی با توجه به شکستهایش در جنگهای قبلی و اقتدار کنونی محور مقاومت در منطقه بسیار بعید و ناممکن است.
تا جایی که روزنامه صهیونیستی هاآرتص هم گفته «اسراییلیها در شرایط کنونی به شدت از درگیر شدن با حزبالله وحشت دارند.» القای جنگ از سوی خود عربستان هم با توجه به تحولات داخلی این کشور و گرفتاری در یمن و همچنین نابودی تروریستهای تکفیری به عنوان بازوی آلسعود در منطقه به یک طنز بیشتر شبیه است تا یک ادعای واقعی لذا با توجه به توئیت وزیر خارجه عربستان، تحریمهای اقتصادی علیه لبنان همگام با تحریمهای آمریکا علیه حزبالله گام بعدی ریاض است. به نظر میرسد بعد از این، آن گونه که وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد گفته، به سراغ قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل بروند که در سال ۲۰۰۶ به منظور نجات رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه صادر و در آن بر خلع سلاح حزبالله تاکید شده است.
۴- آمریکا که با نابودی داعش اذعان دارد قافیه را در منطقه باخته، از یک طرف تلاش میکند با تنشآفرینی و البته به بهانه سازندگی در آینده سوریه و عراق و لبنان جای پایی باز کند و از سوی دیگر با وضع تحریمهای بیشتر علیه این سه کشور و همچنین ایران و روسیه روند سازندگی و پیشرفت این کشورها را با مشکل روبهرو کند و با گرو گرفتن این تحریمها بتواند در آینده سیاسی- اقتصادی منطقه تاثیرگذار باشد.
۵- استعفای حریری را به علت ناتوانی از حذف حزبالله از معادلات لبنان باید به نوعی برکناری تلقی کرد. برگزاری انتخابات پارلمانی آینده لبنان با قانون جدید انتخاباتی و ناتوانی عربستان در جلب نظر مقامات لبنانی علیه حزبالله موجب شده ریاض تلاش کند پایگاه اجتماعی جریان المستقبل را با استعفای حریری تحریک کند تا بتواند بدون همکاری با حزبالله کابینه آینده لبنان را بچیند.
اما با آشکار شدن دخالت عربستان در لبنان برای افکار عمومی و واکنش لبنانیها از جمله وزیر کشور لبنان که به جریان المستقبل نزدیک است، این گزینه به سختی قابل تحقق است و شاید حزبالله بتواند با انتخاب نخستوزیری جدید ثابت کند لبنان میتواند بدون ریاض اداره شود. البته تاکید فعلی حزبالله بر بازگشت حریری باعث همگرایی سایر گروهها و شخصیتهای لبنانی با این موضع حزبالله و شکست نقشه عربستان تا اینجای کار شده است.
۶- دخالت ریاض در امور داخلی لبنان در حقیقت باج دیگری به آمریکا برای نشستن بر تخت پادشاهی است! چنانکه انتشار خبر انتصاب محمدبن سلمان به پادشاهی عربستان نشان میدهد هم آمریکا و هم خود سعودیها با نگرانی از جنگ قدرت در عربستان بعد از مرگ سلمان، برای نشاندن بنسلمان بر تخت قدرت عجله دارند.
۷- همزمانی استعفای سعد حریری با تحولات داخلی عربستان به نوعی تحتالشعاع قرار دادن مسائل حقوق بشری و موج گسترده سرکوبها در این کشور نیز میباشد تا آمریکا بتواند بدون فشارهای منطقهای و بینالمللی قدرت محمدبن سلمان را که مجری خوبی برای سیاستهای کاخ سفید است، هرچه زودتر تثبیت کند. البته آمریکاییها در قبال تحولات داخلی عربستان مواضع دوگانه و متناقض و البته برنامهریزی شدهای در پیش گرفتهاند.
از یکسو ترامپ از اقدامات بنسلمان در سرکوب و بازداشت شاهزادگان سعودی حمایت کرده و در مقابل تیلرسون وزیر خارجه آمریکا بر خلاف موضع ترامپ، پاکسازی بیسابقه در عربستان تحت عنوان مبارزه با فساد را نگرانکننده خوانده است. آمریکا تلاش دارد با نادیده گرفتن این سرکوبها بنسلمان را بر مسند قدرت بنشاند اما نگران است سرانجام این سرکوبها و شکست اقدامات ولیعهد عربستان به حذف خانواده سلمان و حتی خاندان آلسعود از قدرت منجر و در نتیجه عربستان از دایره متحدان آمریکا خارج شود.
۸- با توجه به شرایط بد اقتصادی عربستان هدف مهم دیگر بن سلمان از بازداشتهای گسترده شاهزادگان سعودی سیطره بر دو تریلیون ریال اموال آنها هم میباشد تا بتواند طرح بلند پروازانه ۲۰۳۰ خود را در عربستان اجرا کند.
۹- در ادامه بازداشتهای گسترده به بهانه مبارزه با فساد و پولشویی، به نظر میرسد ریاض قصد داشته با مجبور کردن سعد حریری به استعفا راه را یا برای بازداشت وی و یا معاملهای برای مصادره ثروتش هموار کند. ورشکستگی شرکت «اوجیه» متعلق به حریری در عربستان و بدهی نه میلیارد دلاری عربستان به این شرکت، اتهام واریز یک میلیارد دلار از کمکهای ملک عبدالله به لبنان به حساب شخصی حریری و عدم پرداخت وامهای کلانی که حریری از بانکهای سعودی دریافت کرده از جمله دلایل این موضوع است.
اگر حریری از موج بازداشتها در عربستان سالم بیرون بیاید، در ازای ارزش سیاسی استعفایش میتواند با یک معامله مالی اتهامات خود را تسویه حساب کند.
۱۰- البته از نگاهی دیگر بعید است اجازه دهند حریری به لبنان برگردد، چون اولاً باید درباره استعفای غیرمنتظرهاش به دلایل غیرمنطقی و غیرواقعی توضیح دهد که توضیحی ندارد. ثانیاً ادعایی که درباره ترور و خطر جانیاش کرده، زیر سؤال میرود. ثالثاً باید به اجبارش از سوی عربستان برای استعفا اعتراف کند. در نتیجه سعودیها جرئت چنین ریسکی را ندارند.
لذا ترس سعودیها از افشای حقایق از زبان حریری، افشای جزئیات جدید و نحوه بازداشت حریری در فرودگاه با دستور پادشاه عربستان توسط رابرت فیسک در روزنامه ایندیپندنت، گروگان گرفته شدن همسر و خانواده حریری در ریاض و درخواست رئیسجمهور فرانسه در عربستان از مقامات سعودی برای انتقال حریری به پاریس نشان میدهد وی بازداشت شده است.
۱۱- همزمان با این تحولات باید تحولات فلسطین را هم مدنظر داشت که در سناریوی جدید آمریکا برای منطقه، ترامپ به زودی سند جدیدی را برای آغاز سریع فرایند صلح ارائه میدهد و قرار است تا عربستان در سفر رئیس تشکیلات خودگردان به ریاض، بر وی فشار بیاورد تا یا طرح سازش را بپذیرد و یا استعفا کند و همچون سعد حریری بازداشت شود.
۱۲- با محاصره هوایی و دریایی و زمینی یمن از سوی عربستان که حتی اجازه ارسال دارو به مردم یمن هم نمیدهد، ادعای ارسال موشک به یمن توسط ایران ادعای مضحکی برای انحراف افکار عمومی و اهداف بیان شده دیگر است. چرا که تاکنون دهها موشک بالستیک یمنی به نقاط مختلف عربستان شلیک شده و شلیک موشک اخیر به فرودگاه ملک خالد اتفاق جدیدی نبود.
۱۳- ادعای ساقط شدن موشک یمنی با سامانه ضد موشکی فروخته شده آمریکا هم باید نوعی بازارگرمی ترامپ برای جلب توجه عربها به خرید بیشتر سلاح و همچنین سوق دادن توجه آنها از سلاحهای روسی به سمت معاملات کلان تسلیحاتی با آمریکا دانست.
۱۴- نابودی داعش در منطقه، سفر پوتین بعد از سفر حیدرالعبادی و اردوغان در کنار سفر رؤسای ستاد کل ارتشهای روسیه و سوریه و پاکستان به ایران و همچنین سفر سردار باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به ترکیه و سوریه و حضور در مرز سرزمینهای اشغالی فلسطین، در جهت هماهنگیهای منطقهای برای ادامه مبارزه با تروریسم و پایان دادن به حضور قدرتهای فرامنطقهای و همچنین حذف دلار از تجارت کشورهای منطقه، همه اینها اتفاقات سادهای نیست که از چشم آمریکا و رژیم صهیونیستی و عربستان مخفی باشد.
صد البته آنها باید عصبانی باشند چرا که علیرغم سالها کوبیدن بر طبل انزوای ایران، اکنون شاهد گسترش روابط کشورهای منطقه با جمهوری اسلامی و تبدیل شدن ایران به لنگرگاه مطمئن ثبات و امنیت در منطقه هستند.
۱۵- و در پایان اگر استعفای حریری برای سیاستمداران و دولتهای منطقه تعجبآور بود، اما از یک طرف سکوت و انفعال دولت تدبیر در مقابل این تحولات جدید در منطقه و از طرف دیگر ترسیدن برخی از تشر کدخدای برجام، برای ملت ایران تعجبآورتر است! «پناه میبریم به خدا از بستن دهانها»، بخصوص دهانی که در حمایت از مقاومت، بویژه ملت مظلوم یمن «هرچه فریاد دارد بر سر آمریکا و صهیونیستها و آلسعود میکشد!». حکایت عجیبی است، کدخدای جهان از ایران و حزبالله میترسد اما برخی داخل ایران از کدخدای جهان؟!